مسافرت به اصفهان
سلام دختر مهربونم گل ناز نازی مامان
جمعه تاریخ 91.6.3 ساعت 4 صبح راه افتادیم به سمت اصفهان که شما فرموده بودید منو بغل کنید ببرید تو ماشین من بیدار بشم ببینم تو ماشینم که همین کار رو کردیم و البته بیدار بودی و خودت رو زده بودی به خواب خیلی بلایی بعدش تا بعد از قم بیدار بودی و بعدش خوابت برد بابایی هم برات یک کایت خریده بود که بماند چقدر گیر دادی پاشو هواش کن زود باش و از شانس کایت تو هیچ بادی نوزید ولی دل سیر تو اونجا اسکیت بازی کردی خوش به حالت . طی راه رو که خوابیده بودی و خستگی نداشتی ولی من و بابایی خسته بودیم میخواستیم بخوابیم ولی تو و نینیمون بیدار بودید ولی بی سر و صدا بازی کردی قربون دخترم که ما رو درک میکنه عصر رفتیم سی و سه پل و من کلی از خاطرات اون وقتی که تو دل من بودی رو یادم اومد خیلی شیرین بود یاداوریش و همون جاهایی که قبلا عکس گرفته بودیم یه بار دیگه با هم عکس گرفتیم که بعد بذارمشون کنار هم ( محدثه تو دل مامان و محدثه کنار مامان ). روز بعدش صبح که بیدار شدی تو لابی هتل بچه ها بازی میکردن و شما با شنیدن صداشون تو اتاق بند نمیشدی و رفتی بازی و دلت نمیخواست که بریم بیرون . رفتیم باغ پرندگان ( به قول خودت باغ جوجوها ) اسب سوار شدی کلی خندیدی برای پرنده ها ذوق کردی و از ما قول گرفتی یه بار دیگه وقتی نینیمون به دنیا اومد بیایم اینجا بعد هم سوار قطار شدیم و از سمت دیگه باغ که مارهای زنده و پروانه های خشک شده بودند دیدن کردیم وبرگشتیم هتل عصر هم رفتیم میدان نقش جهان و همگی کالسکه سوار شدیم و کلی خوش گذشت برات یه جفت گوشواره مسی بنفش خریدیم که شب یه لنگش گم شد و ما رو بیچاره کردی که البته فرداش برات خریدیم . روز بعدی هم رفتیم عمارت هشت بهشت رو دیدیم و موزه حیات وحش و چون من حالم خوب نبود برگشتیم هتل و توهم از خدا خواسته تا با بچه ها بازی کنی و تا عصر بازی کردی و عصر رفتیم باغ گلها و باغ فیض و خوش گذشت بهمون . روز دوشنبه هم که آخرین روز بود به خاطر شما یک بار دیگه رفتیم کالسکه سوار شدیم و چهل ستون رو دیدیم و رفتیم کلیسای وانک بعد خانم سفارش لازانیا دادند و رفتیم خوردیم و برگشتیم به سمت تهران و شما از ابتدای راه خواب تشریف داشتید تا نزدیک تهران . مسافرت خوبی بود و خیلی خوش گذشت بهمون البته مثل یزد نمیشد ولی خیلی خوب بود به امید مسافرتهای بعدی میبوسمت گل مامان.
عکسهای مسافرتمون رو تو ادامه مطلب ببین........